معنی فارسی epiglottitis

B1

وضعیتی که در آن اپیگلوت متورم می‌شود و ممکن است تنفس را دشوار کند.

A condition where the epiglottis becomes swollen, potentially obstructing breathing.

example
معنی(example):

اپیگلوتیت یک وضعیت بالقوه تهدیدکننده زندگی است.

مثال:

Epiglottitis is a potentially life-threatening condition.

معنی(example):

واکسیناسیون می‌تواند به پیشگیری از اپیگلوتیت در کودکان کمک کند.

مثال:

Vaccination can help prevent epiglottitis in children.

معنی فارسی کلمه epiglottitis

: معنی epiglottitis به فارسی

وضعیتی که در آن اپیگلوت متورم می‌شود و ممکن است تنفس را دشوار کند.