معنی فارسی epileptically
B1بهطور صرعی، به حالتهایی که مرتبط با بیماری صرع هستند اشاره دارد.
In a manner related to or characterized by epilepsy.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در حین تشنج بهصورت صرعی حرکت کرد.
مثال:
He moved epileptically during his seizure.
معنی(example):
حرکات بهعنوان نامنظم صرعی توصیف شد.
مثال:
The movements were described as epileptically erratic.
معنی فارسی کلمه epileptically
:
بهطور صرعی، به حالتهایی که مرتبط با بیماری صرع هستند اشاره دارد.