معنی فارسی epilimnetic

B1

مرتبط با لایه بالایی یک دریاچه که در معرض نور خورشید قرار دارد.

Relating to the upper layer of a body of water that is exposed to sunlight.

example
معنی(example):

لایه اپیلیمنتیک در دریاچه توسط نور خورشید گرم می‌شود.

مثال:

The epilimnetic layer is warmed by sunlight in a lake.

معنی(example):

ماهی‌ها اغلب در ناحیه اپیلیمنتیک منبع آب زندگی می‌کنند.

مثال:

Fish often inhabit the epilimnetic zone of the water body.

معنی فارسی کلمه epilimnetic

: معنی epilimnetic به فارسی

مرتبط با لایه بالایی یک دریاچه که در معرض نور خورشید قرار دارد.