معنی فارسی epingle
A2اپینگل، اصطلاحی در خیاطی برای توصیف سنجاق یا وسیلهای که اجزاء را به هم متصل نگه میدارد.
A pin or fastener used in sewing.
- NOUN
example
معنی(example):
یک سنجاق میتواند به عنوان اپینگل در خیاطی استفاده شود.
مثال:
A pin can be used as an epingle in sewing.
معنی(example):
او یک اپینگل گذاشت تا پارچه را به هم نگه دارد.
مثال:
She placed an epingle to hold the fabric together.
معنی فارسی کلمه epingle
:
اپینگل، اصطلاحی در خیاطی برای توصیف سنجاق یا وسیلهای که اجزاء را به هم متصل نگه میدارد.