معنی فارسی epoxyed

B1

اپوکسی شده به حالتی اشاره دارد که دو یا چند ماده توسط چسب اپوکسی به هم چسبیده‌اند.

To have been bonded or repaired using epoxy resin.

example
معنی(example):

او قطعه سرامیکی شکسته را اپوکسی کرد.

مثال:

He epoxyed the broken ceramic piece.

معنی(example):

پس از اپوکسی شدن، آن آیتم به اندازه نو به نظر می‌رسید.

مثال:

After being epoxyed, the item looked as good as new.

معنی فارسی کلمه epoxyed

: معنی epoxyed به فارسی

اپوکسی شده به حالتی اشاره دارد که دو یا چند ماده توسط چسب اپوکسی به هم چسبیده‌اند.