معنی فارسی equilibrations
B2نمونههای متعدد فرایند رسیدن به وضعیت تعادل در یک سیستم.
Plural of equilibration; instances of reaching equilibrium.
- NOUN
example
معنی(example):
تعادلهای متعددی میتواند در خلال یک واکنش شیمیایی پیچیده رخ دهد.
مثال:
Multiple equilibrations can occur during a complex chemical reaction.
معنی(example):
تحلیل تعادلها به شیمیدانها کمک میکند تا دینامیک واکنش را درک کنند.
مثال:
Studying equilibrations helps chemists understand reaction dynamics.
معنی فارسی کلمه equilibrations
:
نمونههای متعدد فرایند رسیدن به وضعیت تعادل در یک سیستم.