معنی فارسی equitemporal

B2

حالت یا ویژگی‌ای که در آن رخدادها یا رویدادها در یک زمان مشخص به وقوع می‌پیوندند.

Relating to events or phenomena that occur during the same time period.

example
معنی(example):

پدیده هم‌زمانی زمانی اتفاق می‌افتد که دو رویداد همزمان رخ دهند.

مثال:

The equitemporal phenomenon occurs when two events happen at the same time.

معنی(example):

در فیزیک، فاصله‌های هم‌زمان برای همگام‌سازی حیاتی هستند.

مثال:

In physics, equitemporal intervals are essential for synchronization.

معنی فارسی کلمه equitemporal

: معنی equitemporal به فارسی

حالت یا ویژگی‌ای که در آن رخدادها یا رویدادها در یک زمان مشخص به وقوع می‌پیوندند.