معنی فارسی eremitish

B2

داشتن ویژگی‌های خاص ارمیت‌ها، معمولاً شامل انزوا و تمایل به تنهایی.

Exhibiting characteristics or tendencies of a hermit; typically involves solitude.

example
معنی(example):

تمایلات ارمیتیش او در ترجیحش به تنهایی آشکار بود.

مثال:

Her eremitish tendencies were evident in her preference for solitude.

معنی(example):

افراد ارمیتیش معمولاً به دنبال آرامش در دور از مکان‌های شلوغ هستند.

مثال:

Eremitish people often seek peace away from crowded places.

معنی فارسی کلمه eremitish

: معنی eremitish به فارسی

داشتن ویژگی‌های خاص ارمیت‌ها، معمولاً شامل انزوا و تمایل به تنهایی.