معنی فارسی erogenic

B2

مربوط به نواحی حساس بدن که می‌توانند تحرک جنسی را ایجاد کنند.

Causing sexual arousal; related to or constituting erogenous zones.

example
معنی(example):

برخی نواحی اروجنی در آموزش بزرگسالان بررسی می‌شوند.

مثال:

Certain erogenic zones are explored in adult education.

معنی(example):

عوامل اروجنی می‌توانند تأثیر زیادی بر جاذبه انسانی داشته باشند.

مثال:

Erogenic factors can greatly influence human attraction.

معنی فارسی کلمه erogenic

: معنی erogenic به فارسی

مربوط به نواحی حساس بدن که می‌توانند تحرک جنسی را ایجاد کنند.