معنی فارسی errable
B1قابل خطا، توصیف کننده چیزی که امکان اشتباه در آن وجود دارد.
Capable of making mistakes; prone to error.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک فرآیند خطاپذیر ممکن است نیاز به نظارت دقیق داشته باشد.
مثال:
An errable process may require careful monitoring.
معنی(example):
تمامی تصمیمات انسانی به نوعی قابل خطا هستند.
مثال:
All human decisions are errable to some extent.
معنی فارسی کلمه errable
:
قابل خطا، توصیف کننده چیزی که امکان اشتباه در آن وجود دارد.