معنی فارسی ersatzes

B2

جایگزین، چیزی که به عنوان معادل یک شیء واقعی یا طبیعی استفاده می‌شود، اما کیفیت کمتری دارد.

Substitutes or something that is a poor imitation of the real thing.

example
معنی(example):

قهوه‌ای که نوشیدم از جیکوری تهیه شده بود و یک جایگزین بود.

مثال:

The coffee I drank was an ersatz made from chicory.

معنی(example):

آنها از جایگزین‌ها به جای مواد اصلی استفاده کردند.

مثال:

They used ersatzes in place of the original materials.

معنی فارسی کلمه ersatzes

: معنی ersatzes به فارسی

جایگزین، چیزی که به عنوان معادل یک شیء واقعی یا طبیعی استفاده می‌شود، اما کیفیت کمتری دارد.