معنی فارسی erubescence
B1ارابسنس، حالتی از رنگپریدگی یا تغییر رنگ به قرمز یا صورتی.
A state of redness or blush, especially in relation to plants or flowers.
- NOUN
example
معنی(example):
این گیاه در برگهای جوانش ارابسنس نشان داد.
مثال:
The plant displayed erubescence in its young leaves.
معنی(example):
ما ارابسنس گلهای مختلف را در باغ مطالعه کردیم.
مثال:
We studied the erubescence of different flowers in the garden.
معنی فارسی کلمه erubescence
:
ارابسنس، حالتی از رنگپریدگی یا تغییر رنگ به قرمز یا صورتی.