معنی فارسی erythematous
B1اریتماتوس به وضعیتی اطلاق میشود که پوست به دلیل التهاب و گشاد شدن عروق خونی، قرمز و متورم میشود.
Characterized by redness of the skin due to inflammation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وضعیت اریتماتوس نیاز به نظارت دقیق داشت.
مثال:
The erythematous condition required careful monitoring.
معنی(example):
لکههای اریتماتوس او با کرم موضعی درمان شد.
مثال:
Her erythematous patches were treated with topical cream.
معنی فارسی کلمه erythematous
:
اریتماتوس به وضعیتی اطلاق میشود که پوست به دلیل التهاب و گشاد شدن عروق خونی، قرمز و متورم میشود.