معنی فارسی escalading

B1

عمل صعود کردن به سطوح شیب‌دار؛ به‌ویژه در زمینه ورزش.

The act of climbing steep surfaces, often as a sport or leisure activity.

example
معنی(example):

صعود کردن به سطوح شیب‌دار نیاز به مهارت و قدرت زیادی دارد.

مثال:

Escalading requires a lot of skill and strength.

معنی(example):

او در ماه‌های تابستان از صعود به سطوح شیب‌دار لذت می‌برد.

مثال:

He enjoys escalading during the summer months.

معنی فارسی کلمه escalading

: معنی escalading به فارسی

عمل صعود کردن به سطوح شیب‌دار؛ به‌ویژه در زمینه ورزش.