معنی فارسی escalatory

B2

نشان‌دهنده یا مرتبط با تشدید یک وضعیت یا مشکل.

Related to or characterized by an escalation or intensification of a situation.

example
معنی(example):

اقدامات تشدیدکننده به افزایش تنش‌ها منجر شد.

مثال:

The escalatory measures led to increased tensions.

معنی(example):

آنها در بحث به دنبال اجتناب از اقدامات تشدیدکننده بودند.

مثال:

They sought to avoid escalatory actions in the discussion.

معنی فارسی کلمه escalatory

: معنی escalatory به فارسی

نشان‌دهنده یا مرتبط با تشدید یک وضعیت یا مشکل.