معنی فارسی escarping

B1

اسکارپینگ، عمل نابود کردن یا تسلط بر یک منطقه با هدف پیشرفت در موقعیت یا دید بهتر.

The act of climbing or moving up a steep slope or ridge.

example
معنی(example):

سربازان در حال اسکارپینگ تپه برای دید بهتر بودند.

مثال:

The soldiers were escarping the hill for better visibility.

معنی(example):

او در طول پیاده‌روی به اسکارپینگ اطراف دره توجه کرد.

مثال:

She noticed the escarping around the valley during the hike.

معنی فارسی کلمه escarping

: معنی escarping به فارسی

اسکارپینگ، عمل نابود کردن یا تسلط بر یک منطقه با هدف پیشرفت در موقعیت یا دید بهتر.