معنی فارسی esl

B1

آموزش زبان انگلیسی به سخن‌گویان غیر بومی، که هدف آن کمک به یادگیری این زبان است.

Teaching English to speakers of other languages, aimed at improving their English proficiency.

example
معنی(example):

او کلاس‌های ESL را برای کمک به غیر بومی‌ها تدریس می‌کند.

مثال:

She teaches ESL classes to help non-native speakers.

معنی(example):

برنامه‌های ESL برای دانش‌آموزانی که انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد می‌گیرند ضروری است.

مثال:

ESL programs are essential for students learning English as a second language.

معنی فارسی کلمه esl

: معنی esl به فارسی

آموزش زبان انگلیسی به سخن‌گویان غیر بومی، که هدف آن کمک به یادگیری این زبان است.