معنی فارسی espaliered
B1درختان یا گیاهانی که به صورت اسپالیه شده و مرتب بر روی یک سطح قرار گرفتهاند.
Describes plants that are pruned and trained to grow flat against a support.
- verb
verb
معنی(verb):
To train a plant in this manner.
example
معنی(example):
درخت سیب اسپالیه شده به شکل زیبایی مرتب شده بود.
مثال:
The espaliered apple tree was beautifully arranged.
معنی(example):
آنها درختان میوه خود را به روش اسپالیه کردن مرتب کردند تا از نور خورشید بیشتر بهره ببرند.
مثال:
They espaliered their fruit trees to maximize sunlight exposure.
معنی فارسی کلمه espaliered
:
درختان یا گیاهانی که به صورت اسپالیه شده و مرتب بر روی یک سطح قرار گرفتهاند.