معنی فارسی esquiring

B1

اسکوار شدن به فرایند به‌دست‌آوردن عنوان و مقام اجتماعی خاصی اشاره دارد.

The act of providing service or becoming an esquire.

example
معنی(example):

او در حال حاضر در دادگاه محلی به عنوان اسکوار فعالیت می‌کند.

مثال:

He is currently esquiring at the local court.

معنی(example):

اسکوار شدن به عنوان راهی برای دستیابی به موقعیت اجتماعی بالاتر دیده می‌شد.

مثال:

Esquiring was seen as a path to higher social standing.

معنی فارسی کلمه esquiring

: معنی esquiring به فارسی

اسکوار شدن به فرایند به‌دست‌آوردن عنوان و مقام اجتماعی خاصی اشاره دارد.