معنی فارسی essayed

B2

سعی کردن یا امتحان کردن یک کار یا ایده.

To attempt or try something.

verb
معنی(verb):

To try.

معنی(verb):

To move forth, as into battle.

example
معنی(example):

او سعی کرد تئوری پیچیده را به همکلاسی‌هایش توضیح دهد.

مثال:

He essayed to explain the complex theory to his classmates.

معنی(example):

او در ترم گذشته یک روش جدید تدریس را امتحان کرد.

مثال:

She essayed a new method of teaching last semester.

معنی فارسی کلمه essayed

: معنی essayed به فارسی

سعی کردن یا امتحان کردن یک کار یا ایده.