معنی فارسی essentials

A2

چیزهایی که برای ادامه حیات یا انجام فعالیتی به شدت نیاز است و بدون آن نمی‌توان موفق به ادامه بود.

Items or elements that are absolutely necessary for a purpose or to sustain life.

noun
معنی(noun):

A necessary ingredient.

معنی(noun):

A fundamental ingredient.

example
معنی(example):

آب و غذا موارد ضروری برای بقا هستند.

مثال:

Water and food are essentials for survival.

معنی(example):

او موارد ضروری را برای سفر کمپینگ خود بسته‌بندی کرد.

مثال:

He packed the essentials for his camping trip.

معنی فارسی کلمه essentials

: معنی essentials به فارسی

چیزهایی که برای ادامه حیات یا انجام فعالیتی به شدت نیاز است و بدون آن نمی‌توان موفق به ادامه بود.