معنی فارسی estab

B1

تأسیس یا تثبیت؛ به معنای ایجاد یک وضعیت یا رابطه پایدار.

To set up or to create a stable situation or relationship.

example
معنی(example):

شرکت توانست خود را در بازار تثبیت کند.

مثال:

The company was able to estab itself in the market.

معنی(example):

او سخت کار کرد تا ارتباطی با مشتریانش برقرار کند.

مثال:

He worked hard to establish a connection with his clients.

معنی فارسی کلمه estab

: معنی estab به فارسی

تأسیس یا تثبیت؛ به معنای ایجاد یک وضعیت یا رابطه پایدار.