معنی فارسی estamp
B2چاپ کردن یا علامتگذاری، به معنای ایجاد اثری از طرح یا امضا بر روی سطحی.
To print or imprint a design, signature, or mark onto a surface.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت امضای خود را بر روی سند چاپ کند.
مثال:
She decided to estamp her signature on the document.
معنی(example):
هنرمند اثر خود را بر روی بوم چاپ میکرد.
مثال:
The artist would estamp her work onto the canvas.
معنی فارسی کلمه estamp
:
چاپ کردن یا علامتگذاری، به معنای ایجاد اثری از طرح یا امضا بر روی سطحی.