معنی فارسی estivage

B1

زمانی که افراد در تابستان به مکانی سفر می‌کنند.

The act of spending summer in a particular place, especially in vacation.

example
معنی(example):

حضور تابستانی گردشگران اقتصاد شهر را در تابستان افزایش می‌دهد.

مثال:

The estivage of tourists increases the town's economy in summer.

معنی(example):

در فصل تابستان، سواحل پر از بازدیدکنندگان است.

مثال:

During the estivage season, the beaches are packed with visitors.

معنی فارسی کلمه estivage

: معنی estivage به فارسی

زمانی که افراد در تابستان به مکانی سفر می‌کنند.