معنی فارسی estruate

B1

عمل ایجاد وضعیت استروس در حیوانات ماده.

To cause or induce an animal to enter its estrous cycle.

example
معنی(example):

دامپزشک توضیح داد که چگونه دام‌ها را برای جفت‌گیری استروئید کنیم.

مثال:

The vet explained how to estruate the livestock for breeding.

معنی(example):

کشاورزان باید بدانند که چگونه دام‌های خود را استروئید کنند.

مثال:

Farmers need to know how to estruate their herds.

معنی فارسی کلمه estruate

: معنی estruate به فارسی

عمل ایجاد وضعیت استروس در حیوانات ماده.