معنی فارسی etherified

B1

به حالتی اطلاق می‌شود که یک ماده به اتر تبدیل شده است، معمولاً در شیمی و صنایع مربوطه.

Having undergone etherification; transformed into an ether.

example
معنی(example):

محلول اترالی شده نشان دهنده حل پذیری بهتری بود.

مثال:

The etherified solution showed improved solubility.

معنی(example):

به محض اینکه اترالی شد، ترکیب ویژگی‌های متفاوتی از خود نشان داد.

مثال:

Once etherified, the compound exhibited different characteristics.

معنی فارسی کلمه etherified

: معنی etherified به فارسی

به حالتی اطلاق می‌شود که یک ماده به اتر تبدیل شده است، معمولاً در شیمی و صنایع مربوطه.