معنی فارسی ethicality
B2اخلاقمندی به درک و ارزیابی اصول اخلاقی در اعمال و رفتار انسان اشاره دارد.
The quality of being in accordance with accepted principles of right and wrong; moral integrity.
- NOUN
example
معنی(example):
اخلاقمندی عمل آنها توسط بسیاری questioned شد.
مثال:
The ethicality of their actions was questioned by many.
معنی(example):
درک اخلاقمندی در یک محیط شرکتی حیاتی است.
مثال:
Understanding ethicality is crucial in a corporate environment.
معنی فارسی کلمه ethicality
:
اخلاقمندی به درک و ارزیابی اصول اخلاقی در اعمال و رفتار انسان اشاره دارد.