معنی فارسی ethnogeographically
B2بهطور خاص به مطالعه جنبههای انسانجغرافیایی فرهنگها و جوامع اشاره دارد.
In a manner that relates to ethnogeography, focusing on cultural and geographical interrelations.
- ADVERB
example
معنی(example):
جامعهها از نظر انسانجغرافیایی متفاوت هستند و شیوههای فرهنگی مختلفی را نشان میدهند.
مثال:
Communities are ethnogeographically distinct, showcasing different cultural practices.
معنی(example):
درک یک منطقه به صورت انسانجغرافیایی میتواند استراتژیهای گردشگری را بهبود بخشد.
مثال:
Understanding a region ethnogeographically can enhance tourism strategies.
معنی فارسی کلمه ethnogeographically
:
بهطور خاص به مطالعه جنبههای انسانجغرافیایی فرهنگها و جوامع اشاره دارد.