معنی فارسی euphemiously

B1

یوفمیوزی به گونه‌ای اشاره دارد که بیان دغدغه‌ها با نرمی و لطافت انجام می‌شود.

In a euphemistic manner; using mild or indirect language.

example
معنی(example):

او با بیان یوفمیوز، اخراج‌ها را توصیف کرد و سعی کرد ضربه را نرم کند.

مثال:

He euphemiously described the layoffs, trying to soften the blow.

معنی(example):

خبر به طور یوفمیوزی ارائه شد تا از بوجود آمدن ناراحتی جلوگیری شود.

مثال:

The news was delivered euphemiously to avoid causing distress.

معنی فارسی کلمه euphemiously

: معنی euphemiously به فارسی

یوفمیوزی به گونه‌ای اشاره دارد که بیان دغدغه‌ها با نرمی و لطافت انجام می‌شود.