معنی فارسی euphory
B1حس شادی و خوشحالی شدید و عمیق، که معمولاً به دنبال موفقیت یا تجربه چیزهای مثبت به وجود میآید.
A state of intense happiness and excitement.
- NOUN
example
معنی(example):
او پس از اتمام امتحان حس شادی عمیقی داشت.
مثال:
She felt a sense of euphory after finishing her exam.
معنی(example):
کنسرت به او احساسی از شادی عمیق داد که تمام شب طول کشید.
مثال:
The concert gave him a feeling of euphory that lasted all night.
معنی فارسی کلمه euphory
:
حس شادی و خوشحالی شدید و عمیق، که معمولاً به دنبال موفقیت یا تجربه چیزهای مثبت به وجود میآید.