معنی فارسی evadible

B2

قابل فرار، چیزی که می‌توان از آن اجتناب کرد.

Something that can be escaped or avoided.

example
معنی(example):

اتهامات علیه او با اثبات بی‌گناهی‌اش قابل فرار بود.

مثال:

The charges against him were evadible by proving his innocence.

معنی(example):

برخی مالیات‌ها تحت شرایط خاص قابل فرار محسوب می‌شوند.

مثال:

Some taxes are considered evadible under certain conditions.

معنی فارسی کلمه evadible

: معنی evadible به فارسی

قابل فرار، چیزی که می‌توان از آن اجتناب کرد.