معنی فارسی eval

B1

ارزیابی، فرآیند بررسی و قضاوت درباره‌ی کیفیت یا میزان تحقق یک پروژه یا داده.

To assess or evaluate something, typically based on a set of criteria.

example
معنی(example):

باید پروژه را ارزیابی کنیم تا موفقیت آن را تعیین کنیم.

مثال:

We need to eval the project to determine its success.

معنی(example):

تیم تصمیم گرفت داده‌ها را ارزیابی کند قبل از اینکه تصمیم بگیرد.

مثال:

The team decided to eval the data before making a decision.

معنی فارسی کلمه eval

: معنی eval به فارسی

ارزیابی، فرآیند بررسی و قضاوت درباره‌ی کیفیت یا میزان تحقق یک پروژه یا داده.