معنی فارسی eventfilled

B2

حالت یا شرایطی که پر از رویدادها و فعالیت‌ها باشد.

A state or condition filled with events and activities.

example
معنی(example):

آخر هفته پر از رویدادها و فعالیت‌ها برای بچه‌ها بود.

مثال:

The weekend was eventfilled with activities for the kids.

معنی(example):

برنامه او همیشه پر از رویدادها و مهلت‌های ملاقات است.

مثال:

Her schedule is always eventfilled with meetings and deadlines.

معنی فارسی کلمه eventfilled

: معنی eventfilled به فارسی

حالت یا شرایطی که پر از رویدادها و فعالیت‌ها باشد.