معنی فارسی everchanging

B1

همیشه در حال تغییر، دگرگونی مداوم یا بی‌ثباتی.

Constantly changing; not stable.

adjective
معنی(adjective):

Frequently or constantly changing.

example
معنی(example):

هوای این شهر همیشه در حال تغییر است.

مثال:

The weather in this town is everchanging.

معنی(example):

به نظر می‌رسد نظرات او دائم در حال تغییر است.

مثال:

Her opinions seem everchanging to me.

معنی فارسی کلمه everchanging

: معنی everchanging به فارسی

همیشه در حال تغییر، دگرگونی مداوم یا بی‌ثباتی.