معنی فارسی everse

B2

برعکس کردن یا معکوس کردن یک فرآیند یا عمل.

To reverse or turn back a previously taken action.

example
معنی(example):

برای برعکس کردن فرآیند، باید مراحل انجام شده را معکوس کنید.

مثال:

To everse the process, you must reverse the steps taken.

معنی(example):

این دستگاه می‌تواند اقدامات خود را در صورتی که به درستی برنامه‌ریزی شود معکوس کند.

مثال:

The machine can everse its actions if programmed correctly.

معنی فارسی کلمه everse

: معنی everse به فارسی

برعکس کردن یا معکوس کردن یک فرآیند یا عمل.