معنی فارسی every-day
A2هر روز، به طور معمول و تکراری در زندگی.
Occurring or done each day; routine.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او هر روز برای حفظ سلامتیاش پیادهروی میکند.
مثال:
He goes for a walk every day to stay healthy.
معنی(example):
کارهای روزمره میتوانند خستهکننده شوند.
مثال:
Every-day tasks can become monotonous.
معنی فارسی کلمه every-day
:
هر روز، به طور معمول و تکراری در زندگی.