معنی فارسی evibrate

B1

لرزش، حرکتی سریع و متناوب که عموماً برای جلب توجه استفاده می‌شود.

To vibrate; a movement that is rapid and periodic, typically used for alerts.

example
معنی(example):

وقتی پیام دریافت کردم، تلفن شروع به لرزیدن کرد.

مثال:

The phone started to evibrate when I received a message.

معنی(example):

شما می‌توانید تلفن خود را برای اعلان‌ها به لرزش درآورید.

مثال:

You can set your phone to evibrate for notifications.

معنی فارسی کلمه evibrate

: معنی evibrate به فارسی

لرزش، حرکتی سریع و متناوب که عموماً برای جلب توجه استفاده می‌شود.