معنی فارسی evidentness
B2وضوح یا واضح بودن، به معنای قابل درک بودن یک موضوع یا واقعیت.
The quality of being clear and easy to understand; obviousness.
- NOUN
example
معنی(example):
واضح بودن خطا آن را برای تصحیح آسان کرد.
مثال:
The evidentness of the error made it easy to correct.
معنی(example):
در بحث، واضح بودن استدلال او جذاب بود.
مثال:
In the debate, the evidentness of his argument was compelling.
معنی فارسی کلمه evidentness
:
وضوح یا واضح بودن، به معنای قابل درک بودن یک موضوع یا واقعیت.