معنی فارسی exactment

B1

رعایت دقیق جزئیات و مقررات.

The act of being precise in action or description.

example
معنی(example):

اجرای دقیق قوانین برای بازی ضروری بود.

مثال:

His exactment of the rules was necessary for the game.

معنی(example):

دقت در گزارش‌نویسی وضوح و درک را تضمین می‌کند.

مثال:

Exactment in reporting ensures clarity and understanding.

معنی فارسی کلمه exactment

: معنی exactment به فارسی

رعایت دقیق جزئیات و مقررات.