معنی فارسی exaltedness

C1

وضعیت یا کیفیت بودن در سطح بالا یا مقدس، شیوهای برای توصیف حالت عالی و فخیم.

The quality of being elevated or held in high regard, often in a moral or spiritual sense.

example
معنی(example):

بلندی روح او برای همه مشهود بود.

مثال:

The exaltedness of her spirit was evident to all.

معنی(example):

او درباره بلندی قله‌های کوه صحبت کرد.

مثال:

He spoke of the exaltedness of the mountain peaks.

معنی فارسی کلمه exaltedness

: معنی exaltedness به فارسی

وضعیت یا کیفیت بودن در سطح بالا یا مقدس، شیوهای برای توصیف حالت عالی و فخیم.