معنی فارسی examen

B1 /ɪɡˈzeɪ.mən/

امتحانی که معمولاً در زمینه‌های علمی یا آموزشی گرفته می‌شود.

A test or examination, particularly in an academic context.

noun
معنی(noun):

Examination; inquiry

example
معنی(example):

او به شدت برای امتحان مطالعه کرد.

مثال:

He studied hard for the examen to pass.

معنی(example):

امتحان سخت‌تر از آن بود که او انتظار داشت.

مثال:

The examen was more difficult than he expected.

معنی فارسی کلمه examen

: معنی examen به فارسی

امتحانی که معمولاً در زمینه‌های علمی یا آموزشی گرفته می‌شود.