معنی فارسی examinatory
B1مربوط به ارزیابی یا امتحان، طراحی شده برای سنجش اطلاعات یا عملکرد.
Relating to examination; designed to assess knowledge or performance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جلسات ارزیابی برای سنجش عملکرد دانشآموزان طراحی شده بود.
مثال:
The examinatory sessions were designed to evaluate student performance.
معنی(example):
رویکرد ارزیابی میتواند مسائل زیر بنایی در درک را نمایان کند.
مثال:
An examinatory approach can reveal underlying issues in understanding.
معنی فارسی کلمه examinatory
:
مربوط به ارزیابی یا امتحان، طراحی شده برای سنجش اطلاعات یا عملکرد.