معنی فارسی exampling
B1مثال زدن، نمایشی از نحوه انجام کاری با استفاده از نمونهها ارائه دادن.
To provide examples to illustrate a concept or idea.
- verb
verb
معنی(verb):
To be illustrated or exemplified (by).
example
معنی(example):
معلم مسئله ریاضی را روی تخته مثال میزند.
مثال:
The teacher is exampling the math problem on the board.
معنی(example):
او روشهای مختلف حل این معما را مثال میزد.
مثال:
He was exampling different ways to solve the puzzle.
معنی فارسی کلمه exampling
:
مثال زدن، نمایشی از نحوه انجام کاری با استفاده از نمونهها ارائه دادن.