معنی فارسی exceedingness

B1

فزونی، صفتی که نشان‌دهنده بیش از حد بودن یا بیشتر بودن چیزی است.

The quality of being beyond what is usual, normal, or expected; excessiveness.

example
معنی(example):

فزونی سخاوت آنها مورد تقدیر قرار گرفت.

مثال:

The exceedingness of their generosity was appreciated.

معنی(example):

فزونی مهربانی او به خوبی شناخته شده است.

مثال:

Her exceedingness in kindness is well-known.

معنی فارسی کلمه exceedingness

: معنی exceedingness به فارسی

فزونی، صفتی که نشان‌دهنده بیش از حد بودن یا بیشتر بودن چیزی است.