معنی فارسی exclamatorily
B1به طریقی که شامل فریاد یا عصرهای شگفتانگیز باشد.
In a manner that includes shouting or expressions of surprise.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در مهمانی غافلگیرکننده به طرز تعجبآمیزی فریاد زد.
مثال:
She exclaimed exclamatorily at the surprise party.
معنی(example):
او همیشه وقتی هیجانزده میشود، به طرز تعجبآمیزی صحبت میکند.
مثال:
He always speaks exclamatorily when he gets excited.
معنی فارسی کلمه exclamatorily
:
به طریقی که شامل فریاد یا عصرهای شگفتانگیز باشد.