معنی فارسی exclusionary
B2که باعث طرد یا منع ورود یا مشمول شدن دیگران می‌شود.
Tending to exclude; limiting or restricting access or participation.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Acting to exclude something
مثال:
Social groups are often exclusionary.
example
معنی(example):
سیاست حذف کننده بر بسیاری از افراد در جامعه تأثیر گذاشت.
مثال:
The exclusionary policy affected many people in the community.
معنی(example):
روش‌های حذف کننده می‌توانند موانعی برای دسترسی ایجاد کنند.
مثال:
Exclusionary practices can create barriers to access.
معنی فارسی کلمه exclusionary
:
که باعث طرد یا منع ورود یا مشمول شدن دیگران می‌شود.
