معنی فارسی exemptionist
B1به کسی گفته میشود که به دنبال معافیتها و کاهش بار مالیاتی است.
An advocate for exemptions, especially in the context of taxes.
- NOUN
example
معنی(example):
معافطلب برای کاهش بیشتر مالیات برای درآمد پایینترها حمایت کرد.
مثال:
The exemptionist advocated for more tax relief for low earners.
معنی(example):
به عنوان یک معافطلب، او علیه مالیاتهای ناعادلانه استدلال کرد.
مثال:
As an exemptionist, she argued against unfair taxation.
معنی فارسی کلمه exemptionist
:
به کسی گفته میشود که به دنبال معافیتها و کاهش بار مالیاتی است.