معنی فارسی exhibitional
B2متعلق به نمایشگاه یا نمایش آثار و اشیاء.
Relating to or characteristic of an exhibition.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فضای نمایشگاهی پر از بازدیدکنندگان کنجکاو بود.
مثال:
The exhibitional space was filled with curious visitors.
معنی(example):
رویکرد نمایشی آنها بسیاری از مشتریان جدید را جلب کرد.
مثال:
Their exhibitional approach attracted many new clients.
معنی فارسی کلمه exhibitional
:
متعلق به نمایشگاه یا نمایش آثار و اشیاء.