معنی فارسی exhumating
B1فعل به معنای فرآیند بیرون آوردن چیزی است که زیر زمین دفن شده است.
The process of digging out something that has been buried.
- VERB
example
معنی(example):
تیم در حال بیرون آوردن بقایا برای تحلیل است.
مثال:
The team is exhumating the remains for analysis.
معنی(example):
آنها در حال بیرون آوردن محل برای جمعآوری شواهد بیشتر هستند.
مثال:
They are exhumating the site to gather more evidence.
معنی فارسی کلمه exhumating
:
فعل به معنای فرآیند بیرون آوردن چیزی است که زیر زمین دفن شده است.