معنی فارسی exhumations

B2

عمل بیرون آوردن یک جسد از قبر، معمولاً برای مقاصد قانونی یا تحقیقاتی.

The act of digging up a body from the ground, often for legal purposes.

noun
معنی(noun):

The act of digging up that which has been buried.

example
معنی(example):

خاکبرداری‌ها به منظور جمع‌آوری شواهد در این پرونده انجام شد.

مثال:

The exhumations were conducted to gather evidence in the case.

معنی(example):

خاکبرداری‌ها گاهی اوقات برای تجزیه و تحلیل‌های پزشکی قانونی ضروری هستند.

مثال:

Exhumations are sometimes necessary for forensic analysis.

معنی فارسی کلمه exhumations

: معنی exhumations به فارسی

عمل بیرون آوردن یک جسد از قبر، معمولاً برای مقاصد قانونی یا تحقیقاتی.